نمیدونم ازکجا بگم چی بگم چه جوری بگم...
نمیدونم ازکجا بگم چی بگم چه جوری بگم...
الان داشتم نظرات مطلب رو میخوندم واسم جالب بود.4 سال تموم شد!!باورتون میشه؟؟
خوب و بد هرچی بود گذشت!
روزای خوبی بود!یادمه اولین پست وبلاگو اولین نظراتو اولین بگومگوهاو...
خلاصه تموم شد!باب شده همه میگن اه چرا تموم نمیشه!چرا زوترنمیگذره...!
وایسا 2-3 سال دیگه ببین همین حرفو میزنی!!درسته آدم باید به فکرپیشرفتو موفقیت های بیشتر باشه اما...
اما این دوران کارشناسی این دوران اولمون این 4 سال که برا باره اول دانشگاهو دوری و خیلی چیزای دیگه رو تجربه کردیم بوی دیگه ای داشت!!
کاش کاری کرده باشیم تو این 4 سال که الان خاطرات رو مرور می کنیم پشیمون نباشیم!
دو موضوع هم هست که می خوام ازبچه ها درصورت امکان استقبال کنند:
1-جشن فارغ التحصیلی:بحث های زیادی هست بین بچه ها واسه شرکت نکردنو بی اهمیت دادن این مراسم شاید خودمم اینجوری فکرمی کردم ولی حالا که این آخراشه بیایید یه پایان خوب یا حداقل یه خاطره ی خوب با هم داشته باشیم همه بیایید این مراسم رو هرچه بهتر برگزار کنیم.
2-تقریباٌ 4 سال از کار وبلاگ میگذره شاید فقط اون اوایل بود که یه کم به این وبلا گ رسیدیم.می خوام همه ی بچه ها یه اکانت داشته باشن تا بعد کلاس هم یه رابطه ی لااقل جزیی باشه و بچه ها کاملاٌ از هم بی خبر نباشند.
بعضی از کلاسا هستن حتی بعد از چند سال هم از طریق یه وبلاگ از رابطه ی الان کلاس ما رابطه ی بهتری دارند.بزارید فقط شبیه یه خواب دیدن نباشه که همه ی این 4 سال یکجا تموم بشه!
البته اینا نظر من بود شاید شما تو این دو مورد نظری متفاوت داشته باشید.
امیدوارم هر جا باشید سالمو روزهای پراز موفقیتی داشته باشید.