همیشه خوب خداحافظی كنید!

گاهی همه چیز آن‌قدر سریع اتفاق می‌افتد

كه فرصتی برای یك خداحافظی خوب پیدا نمی‌كنید !

گاهی جای خالی یک خداحافظی خوب،

تا ابد درد می‌كند.

پ ن:

متاسفانه ما انقدر با عجله رفتیم که نشد از تک تکتون خداحافظی کنم.

چون باید بر میگشتیم کرمانشاه و به شب برخورد می کردیم.

فقط اومدم اینجا بگم اگه بدی ای خواسته یا ناخواسته به هر کدومتون کردم حلالم کنید.

دانشگاه ملایرم با همه ی سختی ها و خوشی ها و خاطراتش گذشت.

توی راه برگشت به کرمانشاه بغض گلومو گرفته بود.

اون روزی که پدر و مادرم و عمه ام منو توی خوابگاه یاس جا گذاشتند تا فصل جدیدی از زندگیمو شروع کنم هیچوقت هیچوقت فکر نمیکردم روز جداشدنم از ملایر و دانشگاه و... اینقدر دلم بگیره که دکمه های لعنتی این کیبوردم نتونم ببینم و اشکام سرازیر بشن.واسه همین بود که مهر ماه ۸۷ اونقدر گریه کردم.

این فصل از زندگیمونم گذشت...

امیدوارم فصل های جدیدتر زندگی همتون سرشار از آرامش باشه...

یه پیشنهاد:به تعداد تک تک بچه های کلاس توی وبلاگ اکانت درست کنین.

حداقل ماهی یکبار بیاین اینجا و واسه بقیه بگید دارید چیکار می کنید و روزهاتون بدون کامپیوتر ۸۷ چطور رقم میخوره توی این کره ی خاکی...

بیاین سر نمازامون واسه هم دعا کنیم این بهترین یادیه که میشه از دوستان کرد...

و یک تشکر ویژه از خانوم مومنی و خانوم عبدلمالکی دارم که با اس ام اساشون باعث شدن بفهمم همه مثل خودم دلشون گرفته و تنها نیستم...

فعلا